اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۶۸۳

۱

گفت‌وگویی شنیده‌ام که مپرس

نگهی واکشیده‌ام که مپرس

۲

در محبت ز آه بی‌تأثیر

اثری باز دیده‌ام که مپرس

۳

منم آن هرزه‌گرد کز پی دل

آنقدرها دویده‌ام که مپرس

۴

چون کنم شکر بی‌نوایی خویش

به نوایی رسیده‌ام که مپرس

۵

زیر پای سمند ناز کسی

به هوایی تپیده‌ام که مپرس

۶

اضطرابی تمام دارم اسیر

آنچنان آرمیده‌ام که مپرس

تصاویر و صوت

نظرات