اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۶۹۳

۱

گل گرفتار نقش بالینش

صبح دل چاک خواب شیرینش

۲

در ره کفر و دین غبار شدم

پی نبردم به دین و آیینش

۳

گر ز قتلم هنوز راضی نیست

مرغ روحم شکار شاهینش

۴

سخن آهسته تر ز حسرتیان

برده فرهاد خواب شیرینش

۵

شکوه ای از کسی ندارد اسیر

سینه صافی است حاصل کینش

تصاویر و صوت

نظرات