
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۷۱۶
۱
سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل
عاشق گل نظاره نچیند ز روی گل
۲
گر صبحدم به سیر گلستان گذر کنی
چون بوی گل به یاد رود رنگ و بوی گل
۳
زان طره گر مشام صبا مشکبو شود
گردد دماغ نافه پریشان ز بوی گل
۴
تا گشته عارضش ز می آتشفشان اسیر
خون گشته رنگ در دل پر آرزوی گل
نظرات