
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۷۲۷
۱
لب تر نکرده از می هستی پیاله ام
داغ تو کرده گل به گریبان چو لاله ام
۲
تا چون جرس زبان فغانم گشوده اند
دل گشته است یک گره از تار ناله ام
۳
ساقی زیک پیاله خرابم بهار کو
عمر دوباره داد شراب دو ساله ام
۴
شرمنده غنچه ام ز نسیمی نبوده است
هرگز گره ز دل نگشوده است لاله ام
۵
از بس ز بیم خوی تو دزدیده ام نفس
یک پرده پست تر ز خموشی است ناله ام
۶
درگلستان ز باده خون جگر اسیر
مانند لاله داغ بود هم پیاله ام
تصاویر و صوت

نظرات