اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۷۳۱

۱

ز شور عشق هرگز تلخ از شیرین ندانستم

دل آسوده را از خاطر غمگین ندانستم

۲

دمی با خواب راحت دیده من آشنا گردید

که چون جوهر به غیر تیغ او بالین ندانستم

۳

مرا آیینه دل خضر راه سینه صافی شد

که هرگز در محبت جبهه پر چین ندانستم

۴

نکردم فرق زخم تیغ و مرهم در گرفتاری

ز فیض ساده لوحی مهر را از کین ندانستم

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۴۲۷

نظرات