
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۷۳۷
۱
نظر گشودم و سر منزل تو را دیدم
به دل گذشتم و سنگین دل تو را دیدم
۲
ز غیرت که ندانم به خون رشک تپم
به هر طرف که شدم بسمل تو را دیدم
۳
سراغ غیر گرفتم دچار شمع شدم
ستاره سوخته محفل تو را دیدم
۴
دل است مزرع غم خوشه شعله دانه شرر
اسیر شکوه مکن حاصل تو را دیدم
تصاویر و صوت

نظرات