اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۷۴۶

۱

دلی زخم انتخاب خنده گل در چمن دارم

پریشانی ندارد خاطر جمعی که من دارم

۲

عدم را خنده می‌آید به شوخی‌های تدبیرم

ز هر تحریک مژگان تو چاکی در کفن دارم

۳

لبم با ناله می جوشد دلم با شعله می رقصد

نمی دانم چه می گویم چه حال است اینکه من دارم

۴

به برگ گل نویسم بعد از این مکتوب خاموشی

دلم بر باد حیرت رفته با او یک سخن دارم

تصاویر و صوت

نظرات