
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۷۷۰
۱
صلحم نساخت با تو در جنگ می زنم
یک شیشه خانه حوصله بر سنگ می زنم
۲
گلهای رازگوش برآواز بلبلند
خاموشیم رساست بر آهنگ می زنم
۳
عکس تو نازپرور و چشم زمانه شور
هر دم به رنگی آینه در سنگ می زنم
۴
از بسکه رشک قافله ام پایمال کرد
منزل اگر شوم ره فرسنگ می زنم
۵
مستم اسیر از آن سرکویم چه می بری
از خاک راه تکیه بر اورنگ می زنم
نظرات