
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۷۸۴
۱
پیمان توبه در صف مستان شکسته ایم
پیمانه ای بیار که پیمان شکسته ایم
۲
حیرت دلیل و کعبه مقصود دور و ما
در پای سعی خار مغیلان شکسته ایم
۳
آن نخل تازه ایم که از تندباد غم
سر تا قدم چو زلف پریشان شکسته ایم
۴
از ضعف طالع است که بر روی روزگار
پیوسته همچو رنگ اسیران شکسته ایم
۵
ای عندلیب از چه شدی خصم جان ما
شاخ گلی مگر زگلستان شکسته ایم
نظرات