
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۷۹۶
۱
با دل به هرزه دست و گریبان چرا شویم
چون نیست در میانه صفایی جدا شویم
۲
قطع تعلق از دل بیعار کرده ایم
تا کی خجل ز سرزنش مدعا شویم
۳
تا گل پیاله می زند امروز در چمن
بلبل بیا که ما و تو مست هوا شویم
۴
بیگانگی است لازم روشناس عشق
بر ما ادب حرام اگر آشنا شویم
۵
کس یاد ما به جرم محبت نمی کند
یک چند هم به رغم فلک بیوفا شویم
۶
چون سر کنیم با نظر تنگ آسمان
گشتیم غنچه غم و نگذاشت وا شویم
۷
گردی چرا چو خاک زمینگیر گوشه ای
برخیز اسیر تا ز سر خلق وا شویم
تصاویر و صوت

نظرات