اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۷۹۶

۱

با دل به هرزه دست و گریبان چرا شویم

چون نیست در میانه صفایی جدا شویم

۲

قطع تعلق از دل بیعار کرده ایم

تا کی خجل ز سرزنش مدعا شویم

۳

تا گل پیاله می زند امروز در چمن

بلبل بیا که ما و تو مست هوا شویم

۴

بیگانگی است لازم روشناس عشق

بر ما ادب حرام اگر آشنا شویم

۵

کس یاد ما به جرم محبت نمی کند

یک چند هم به رغم فلک بیوفا شویم

۶

چون سر کنیم با نظر تنگ آسمان

گشتیم غنچه غم و نگذاشت وا شویم

۷

گردی چرا چو خاک زمینگیر گوشه ای

برخیز اسیر تا ز سر خلق وا شویم

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۴۵۲

نظرات