
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۷۹۷
۱
زخم دل گر شده بیکار به مرهم ندهیم
گل بی خنده به سیرابی شبنم ندهیم
۲
چشم صلح از تو نداریم مکش منت ناز
جنگ بی آشتیی را به دو عالم ندهیم
۳
حسن و عشق از دو طرف خوب به هم ساخته اند
دل ما غیر تو نستاند و ما هم ندهیم
۴
خو به غم بسکه گرفتیم اگر خاک شویم
کف خاکی به بهای دل بی غم ندهیم
۵
عشق آن ترک ستم پیشه غیور است اسیر
چون به او ملک دل خویش مسلم ندهیم
نظرات