
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۷۹۹
۱
لخت جگر پاره بر آه نفس افشان
دامان گل و لاله به پای قفس افشان
۲
افسردگی از هستی ما دود برآورد
ای شعله گلابی به گریبان خس افشان
۳
ای گریه بیا قافله سالار جنون باش
تخم اثر ناله به دشت جرس افشان
۴
معراج طلب هست به مطلب نرسیدن
از پاس طلب دامن بر دسترس افشان
۵
تا چند اسیر از غم لعل تو گدازد
یک قطره ازین باده به کام هوس افشان
نظرات