
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۸۰۹
۱
قتل ارباب هوس نامزد ناز مکن
سوی این قوم نگاه غلط انداز مکن
۲
گوش کم حوصله چون دیده دل محرم نیست
مکش از رشک مرا لب به سخن باز مکن
۳
برگریزان پر و بال بهار دگر است
در چمن خاک شو ای بلبل و پرواز مکن
۴
بی زبان باش تنک ظرف تر از شیشه نه ای
تا نگردد جگرت خون سخن آغاز مکن
۵
خود پسند ار همه خورشید شود بی نور است
گر مسحا شده ای دعوی اعجاز مکن
۶
گوهر عشق عزیز است نگهدار اسیر
گوش هر بی سر و پا را صدف راز مکن
تصاویر و صوت

نظرات