اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۸۱۱

۱

زاهد به جان زهد که آزار من مکن

بیجا میانجی من و دلدار من مکن

۲

مشرب هم از کمینه غلامان مذهب است

ایمان خشک اینهمه در کار من مکن

۳

اقرار دیر و صومعه بشنو ز جوش می

دیگر میا و دعوی انکار من مکن

۴

ایمان ناقصی که ندارم بیا ببین

تسبیح شید رشته زنار من مکن

۵

من کفر محض و چشمه ایمان دل من است

سر بسته گفتمت به کس اظهار من مکن

۶

ایمان محمد و علی و یازده امام

گفتم اسیر اینهمه آزار من مکن

تصاویر و صوت

نظرات