اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۸۲

۱

غمش باشد شراب بیغش ما

تراود آب حیوان زآتش ما

۲

شکست بال شد در دام صیاد

نخستین تیر روی ترکش ما

۳

چو مجنون روی آبادی نبیند

بیابانگرد شوق سرکش ما

۴

خس و خاشاک شورستان عشقیم

پزد سودای خام از آتش ما

۵

به زیر آسمان گویا اسیریم

که شد بیهوده گردی ابرش ما

تصاویر و صوت

نظرات