اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۸۳۷

۱

طفل است و بدخو جوید بهانه

در عشق دارد ما را فسانه

۲

مانند قمری سر بر نکردیم

بی حلقه دام از آشیانه

۳

هرکس به نوعی دارد فغانی

ما را خموشی آمد ترانه

۴

ما را دو چیزش سرگشته دارد

آه از تغافل داد از بهانه

تصاویر و صوت

نظرات