اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۸۴۵

۱

ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی

ای جان جلوه سرو گلستان کیستی

۲

نامم مبر بسوز و غبارم به باد ده

دیگر زمن مپرس پریشان کیستی

۳

چشم من و نظاره گستاخ دور باد

ای شرم خانه سوز نگهبان کیستی

۴

ای نور دیده گرمتر آیی به چشم من

ای گل به باد رفته جولان کیستی

۵

هر گوشه حیرتی ز تو در خون نشسته است

جان و دل که دین که ایمان کیستی

۶

ما نغمه سنج آن گل رخساره ایم اسیر

بلبل تو هم بگو که غزلخوان کیستی

تصاویر و صوت

نظرات