اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۸۴۷

۱

در آتش دارم از هر عضو بندی

گزندی هر کسی دارد سپندی

۲

به دام سایه سروم گرفتار

ز استغنا بلندی قد بلندی

۳

رهایی سرنوشت طالعم نیست

چو نی می افتم از بندی به بندی

۴

جدا هر ذره از من در حساب است

غبارم گرد جولان سمندی

۵

تغافل سوز گردیدم نگاهی

به تلخی جان سپردم نوشخندی

۶

تکلف چیست زندان نفاقی

تواضع چیست دام ریشخندی

۷

اسیر حیرتم دارد شب و روز

دل صاحب کمال خود پسندی

تصاویر و صوت

نظرات