اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۹۳

۱

جذبه‌ها زین کوشش بی‌بال و پر دیدیم ما

کعبه و بتخانه را در یک سفر دیدیم ما

۲

هجر ما آیینه وصل است و بعد آیین قُرب

هر قدر شد دور آن را بیشتر دیدیم ما

۳

از غبار ما بهار چشم حیران می‌چکد

فیض‌ها از همت اهل نظر دیدیم ما

۴

وسعت جولان موری نیست در زیر فلک

عرصه کون و مکان را مختصر دیدیم ما

۵

اشک ما آیینه می‌کارد به هرجا می‌رود

هرچه دیدیم از دل صاحب‌نظر دیدیم ما

۶

هر قدر در پرده بودی هر قدر پنهان شدی

بیشتر از بیشتر از بیشتر دیدیم ما

۷

چون توکل خضر ره شد کاهلی‌ها سرعت است

منزل مقصود بی‌عزم سفر دیدیم ما

۸

امتیاز قدر بی‌قدری فزون است از قیاس

ذره را از آسمان‌ها بیشتر دیدیم ما

۹

هرکجا وحدت بهار جوش یکرنگی نمود

آتش یاقوت در آب گهر دیدیم ما

۱۰

ناامیدی سر به سر امید شد آخر اسیر

عاقبت زین نخل بی‌حاصل ثمر دیدیم ما

تصاویر و صوت

نظرات