
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۹۸
۱
چه غم دارد دل از اندیشه ما
نظر از سنگ دارد شیشه ما
۲
چه شد گر بیستون الماس باشد
بود لخت دل ما تیشه ما
۳
نمی دانیم رمز لن ترانی
چه می گوید تغافل پیشه ما
۴
به صورت مور (و) در معنی چو شیریم
نیستان ناله ها دل بیشه ما
۵
چه شد نازکدلی اما غیوری
گدازد سنگها را شیشه ما
۶
چه شد گر صورت از معنی ندانیم
سراسر حیرت است اندیشه ما
۷
نمی ترسم اسیر از صرصر یأس
سرشک آمیخت در خون ریشه ما
تصاویر و صوت

نظرات