اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۱۲۲

۱

چون گل آشفته و چون شعله سوار آمده است

صبح رویش ز شبیخون بهار آمده است

۲

خیره چشمان مژه ها را صف پروانه کنید

گرد راهش ز چراغان شرار آمده است

۳

در لحد پنجه رسوایی مجنون گیر است

چاکش از دل به گریبان غبار آمده است

تصاویر و صوت

نظرات