
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۲۳
۱
کشت جهان ز نشو و نما پاک مانده است
آن دانه صرف برده که در خاک مانده است
۲
در صیدگاه او زغبارم اثر نماند
خونم هنوز در رگ فتراک مانده است
نظرات