اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۱۵۶

۱

یک شب که اشک تشنه افشای راز نیست

بیدرد را گمان که دلم در گداز نیست

۲

چون عشق گرم شد نشناسد جوان و پیر

گل را به بزم شعله زخار امتیاز نیست

۳

گر چشم عاشق است کزو به شکاف گور

بر روی دل دری که ز زخم تو باز نیست

تصاویر و صوت

نظرات