
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۷۲
۱
دل که عمری داشت در خاطر تمنای خطت
عاقبت دیوانه اش دیدم ز سودای خطت
۲
فتنه شوخ است آیه تمکین نمی داند که چیست
حسن بی پروا ندارد هیچ پروای خطت
نظرات