
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۷۸
۱
افسون غم ز خاطر من می توان گرفت
راه شکفتگی به چمن می توان گرفت
۲
در گلشنی گداخته خاموشیت مرا
کز غنچه هم گلاب سخن می توان گرفت
۳
دارد شهید زندگیم بی تو آسمان
خون مرا ز کشتن من می توان گرفت
نظرات