
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۸
۱
حیرت آبادی که او پهلو نشین باشد مرا
کاش همچون شمع جان در آستین باشد مرا
۲
بی تو کی راضی شود جان وصال آموز من
تا اثر در یارب و سر بر زمین باشد مرا
نظرات