
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۱۹۵
۱
نگاهش از دل ما بر سر نابود میرنجد
چو خوی نازکی دیر آتشی شد زود میرنجد
۲
دماغ آشفتهام پروانه دیوانهای دارم
به یاد شعلهای میسوزد و از دود میرنجد
۳
برای خاطری چون غنچه پژمرده حیرانم
که چون بیند دل ما را غبارآلود میرنجد
نظرات