اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۰۹

۱

ز تاب روی تو اشکم گلاب می‌گردد

نظاره‌ام عرق آفتاب می‌گردد

۲

گلی در دیده دارم کز نگاهی آب می‌گردد

دلی در سینه دارم کز غمی خوناب می‌گردد

۳

نمی‌دانم دلش سنگ است یا موم اینقدر دانم

که از یادش دلم سرچشمه سیماب می‌گردد

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۵۳۱

نظرات