
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۲۰
۱
لب از تبسم و چشم از ادا خبر دارد
کسی نگفت که دل از کجا خبر دارد
۲
به شکوه لب چه گدازم عجب که راز مرا
غریب بیشتر از آشنا خبر دارد
تصاویر و صوت

نظرات