
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۴۲
۱
کو قاصدی که نامه به باد صبا برد
تا گردم از قلمرو بال هما برد
۲
هرکس به روی ما در چاک قفس گشود
پیش درش تبسم گل التجا برد
۳
یکچند هم به رغم فلک بیوفا شدم
شاید به این وسیله کسی نام ما برد
نظرات