
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۵۲
۱
جان سختی دلم را بیداد می شناسد
قدر ستم کشان را فرهاد می شناسد
۲
مشت غبار عاشق در دام اضطراب است
گشتیم خاک و ما را صیاد می شناسد
نظرات