
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۵۳
۱
گریختم که به گرد ره تو کس نرسد
گداختم که به آیینه ات نفس نرسد
۲
بهار سوختگی را طراوت دگرست
اگر چه گل چمن آرا بود به کس نرسد
۳
به شاهراه وفا نام شکوه کس نشنید
چه شد که ناله به دردسر جرس نرسد
نظرات