
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۵۴
۱
دل ز تاراج نگاه شعله بازش میرسد
گفتن افسانه سوز و گدازش میرسد
۲
طفل و محجوب است و بیباک است و معشوق رسا
هرچه خواهد میتواند کرد نازش میرسد
۳
چشم و زلفش اختیار عالمی دارد اسیر
کشتن ما بستن اهل نیازش میرسد
نظرات