اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۷۴

۱

اشکم به گلشن دل صد پاره می رود

حسرت به باغبانی نظاره می رود

۲

برق نگاه گرم تو آیینه را گداخت

آتش به چشم روشنی خاره می رود

۳

در گلشنی که دود بجوشد ز رنگ گل

خون فسرده از رگ فواره می رود

تصاویر و صوت

نظرات