اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۸۱

۱

چه شرم است اینکه سویم ننگرد چون مست ناز آید

که ترسد از گل بیهوشی من بوی راز آید

۲

شهید انتظارم کرد صیادی که در محشر

سر از جا بر ندارم تا صدای طبل باز آید

تصاویر و صوت

نظرات