
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۸۲
۱
مرا از صحبت زاهد غم دیرینه باز آید
دل ساغر پرستم از شب آدینه باز آید
۲
ز پرهیز تماشای تو کارش رفته است از دست
نگاهی کن که جانی در تن آیینه باز آید
نظرات