اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۲۸۳

۱

شبی کز دیده سیل لاله گون بیرون نمی آید

دلم از خجلت بخت زبون بیرون نمی آید

۲

کجا تاب نوازشهای عشق گرمخو دارد

دلی کز عهده شکر جنون بیرون نمی آید

۳

نجوشید از دلم خون تا نرفت از یاد بیدادش

که پیکان تا بود در زخم خون بیرون نمی آید

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۵۴۳

نظرات