
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۲۹۰
۱
سخن عمدا نمی گوید که از راز نهان مگذر
نگاهی می کند یعنی ز عمر جاودان مگذر
۲
هلاک اختراع شیوه بدخو بتی گردم
که هر دم می کشد شمشیر و می گوید ز جان مگذر
۳
تغافل می کند رسوای عالم دوستداران را
نخواهی در گمان افتد کس از ما سرگران مگذر
نظرات