اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۳۰

۱

دیده آشوب نگاه فتنه پرداز تو را

نیست پروای قیامت کشته ناز تو را

۲

فیض خواری بین که رنج صید ما ضایع نشد

دسته گل کرد از خون چنگل باز تو را

۳

سرنوشت کار خود از من چه می پرسی؟ مپرس

عشق می داند اسیر انجام و آغاز تو را

تصاویر و صوت

نظرات