
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۳۰۲
۱
رفته ام از خود ندانم بیقرار کیستم
می تپم در خون شهید انتظار کیستم
۲
گاه خونم می خورد گه خاکمالم می دهد
آسمان گویا نمی داند شکار کیستم
۳
در حساب است از من سرگشته هر جا سرمه ای است
دیده خورشید می داند غبار کیستم
تصاویر و صوت

نظرات