
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۳۱۷
۱
دوست گر منت گذارد سوی دشمن می روم
گر زگلخن گرمیی بینم به گلشن می روم
۲
اخگرم زندانی خاکستر بخت سیاه
بسکه دلگیرم به سیر هند گلخن می روم!
نظرات