
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۳۲۹
۱
نخورد به بزم مستان لب شیشه آب بی تو
به خزان تاک ماند قدح شراب بی تو
۲
به کدام دل نسوزم چو ز بزم رخ بتابی
که شود ز آتش دل بط می کباب بی تو
نظرات