
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶
۱
جنون دانسته گستاخ تماشا میکند ما را
که میداند حجاب عشق رسوا میکند ما را
۲
به ذوق بیخودی با بوی گل برگ سفر داریم
نیاید گر بهار از پی که پیدا میکند ما را
۳
اگر دل زیر بار غم نباشد بیم رسوایی است
سبکروحی خجل از کوه و صحرا میکند ما را
نظرات