
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶۰
۱
چشمت به جام هر که شراب نگاه ریخت
اول ز رشک،خون من بیگناه ریخت
۲
آیینه شبنمی است که از شرم روی تو
یک قطره عرق شد و بر خاک راه ریخت
نظرات