
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۶۲
۱
جام لاله پر می شد وقت بادهنوشیهاست
میپرست را امروز باغ دلگشا صحراست
۲
وقت میخوری دیدم گرمیی ز چشم او
رند لاابالی را یار گرمخون صهباست
نظرات