اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

شمارهٔ ۸

۱

جنون که کرد به دیوانگی مثل ما را

گل همیشه بهار است در بغل ما را

۲

کسی که در پی نیکی است بد نمی بیند

نمانده با دگری غیر خود جدل ما را

۳

همین بس است که در خاطر جفا باشیم

چه شد که چشم تو کم می کند محل ما را

تصاویر و صوت

دیوان غزلیات اسیر شهرستانی به تصحیح و تحقیق غلامحسین شریفی ولدانی - جلال الدین بن میرزا مومن اسیر شهرستانی - تصویر ۴۹۳

نظرات