
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۸۲
۱
خار وگل از هوای تو دمساز آتش است
نازی که می کشیم همین ناز آتش است
۲
در فتنه هیچکس به خموشی نمی رسد
راز نگفته شوخ تر از راز آتش است
نظرات