
اسیر شهرستانی
شمارهٔ ۸۴
۱
عالم چمن جوش بهار دم فیض است
هر جلوه پنهان نمک عالم فیض است
۲
دارد نظر از برگ گل تربت او مجنون
شادابیش از تربیت شبنم فیض است
۳
در کعبه دل گفت و شنو راه ندارد
کی گوش و زبان همسفر محرم فیض است
نظرات