شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۱۰۲ - شاعر افسانه

۱

نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم

سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم

۲

من از دل این غار و تو از قله آن قاف

از دل بهم افتیم و به جانانه بگرییم

۳

دودیست در این خانه که کوریم ز دیدن

چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم

۴

آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان

شمعیم که در گوشه کاشانه بگرییم

۵

این شانه پریشان‌کنِ کاشانهٔ دل‌هاست

یک شب به پریشانی از این شانه بگرییم

۶

من نیز چو تو شاعر افسانه خویشم

بازآ به هم ای شاعر افسانه بگرییم

۷

پیمانِ خط جام، یکی از جرعه به ما داد

کز دور حریفان دو سه پیمانه بگرییم

۸

برگشتن از آیین خرابات نه مردی‌ست

می مُرده بیا در صف میخانه بگرییم

۹

از جوش و خروش خم وخمخانه خبر نیست

با جوش و خروش خم و خمخانه بگرییم

۱۰

با وحشت دیوانه بخندیم و نهانی

در فاجعه حکمت فرزانه بگرییم

۱۱

با چشم صدف خیز که بر گردن ایام

خرمهره ببینیم و به دردانه بگرییم

۱۲

آیین عروسی و چک و چانه زدن نیست

بستند همه چشم و چک و چانه بگرییم

۱۳

بلبل که نبودیم بخوانیم به گلزار

جغدی شده شبگیر به ویرانه بگرییم

۱۴

پروانه نبودیم در این مشعله باری

شمعی شده در ماتم پروانه بگرییم

۱۵

بیگانه کند در غم ما خنده ولی ما

با چشم خودی در غم بیگانه بگرییم

۱۶

بگذار به هذیان تو طفلانه بخندند

ما هم به تب طفل طبیبانه بگرییم

تصاویر و صوت

شهر یار ج۴ - افسانه شب و سایر آثار چاپ نشده - محمد حسین شهریار - تصویر ۱۰۸
پری ساتکنی عندلیب :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
هادی م.م.
۱۳۸۹/۰۶/۲۳ - ۱۵:۵۵:۱۹
شهریار این شعر را در
پاسخ شعر نیما پوشیج می سراید.رازی است که آن نگار می داند چیسترنجی است که روزگار می داند چیستآنی که چو غنچه در گلو خونم از اوستمن دانــم و شــــهریار می داند چیستکلیات نیما یوشیج
user_image
امیرحسین
۱۳۸۹/۰۸/۲۰ - ۰۹:۲۳:۲۳
در بیت 8 :خر مهره ببندیم و به دردانه بگرییم.در بیت آخر: بگذار به هذیان تو ( یا ما ) طفلانه بگریند.
user_image
دکتر احمدزاده
۱۳۹۰/۰۷/۰۷ - ۱۷:۳۴:۲۳
سلام!این شعر جند بیت دیکه ای هم داره که از درج نکردین بعد از بیت نه چراغیم....این بیت وجود دارد:این شانه پریشان کن کاشانه ی دلهاست/یک شب به پریشانی از این شانه بگرییم. بعد از بیت من نیز چو تو شاعر افسانه خویشم دو بیت :پیمان خط و جام یکی جرعه به ما داد/کز دور حریفان دو سه پیمانه بگرییم ./برگشتن از آیین خرابات نه مردیست/ می مرده بیا در صف میخانه بگرییم.و بعد از بیت با چشم صدف خیز...../بیت:آیین عروسی و چک و چانه زدن نیست/بستند همه چشم و چک و چانه بگرییم.وجود دارد با تشکر
user_image
حاجب
۱۳۹۲/۰۴/۱۱ - ۰۸:۱۳:۰۲
بگذار به هذیان تو طفلانه بخندندما هم به تب طفل طبیبانه بگرییم
user_image
مجیدلاله
۱۳۹۴/۰۵/۲۳ - ۰۰:۱۳:۴۰
در بیت9 بلبل که نبودیم بخندیم به گلزار صحیح تر به نظر می رسد. به دراینجا در معنی می دهد. تضاد کلمات بیت ها این مفهوم را قریب به یقین می کند.
user_image
علی
۱۳۹۶/۰۴/۱۶ - ۰۷:۳۴:۲۵
بیت آخر مصرع اول بخندند به مفهوم بیشتر میخورهبگذار به هذیان تو طفلانه بخندند
user_image
دکتر رضایی
۱۳۹۶/۰۷/۱۸ - ۱۷:۲۶:۱۵
بگذار به هذیان تو طفلانه بخندندما هم به تب طفل طبیبانه بگرییملطفا اصلاح کنید
user_image
اکی ب
۱۴۰۱/۰۴/۲۷ - ۱۵:۴۷:۲۲
از عشق جان داده خویش بپرس به کدامین گناهان بگرییم