شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۱۰۶ - درس محبت

۱

در بهاران سری از خاک برون آوردن

خنده ای کردن و از باد خزان افسردن

۲

همه این است نصیبی که حیاتش نامی

پس دریغ ای گل رعنا غم دنیا خوردن

۳

مشو از باغ شبابت بشکفتن مغرور

کز پیش آفت پیری بود و پژمردن

۴

فکر آن باش که تو جانی وتن مرکب تو

جان دریغست فدا کردن و تن پروردن

۵

گوتن از عاج کن و پیرهن از مروارید

نه که خواهیش به صندوق لحد بسپردن

۶

مردن اجبار خدایی‌ست ولی مردان را

اختیار از هَوَسَک‌های جهانی مردن

۷

گر به مردی نشد از غم دلی آزاد کنی

هم به مردی که گناه است دلی آزردن

۸

صبحدم باش که چون غنچه دلی بگشائی

شیوه تنگ غروبست گلو بفشردن

۹

پیش پای همه افتاده کلید مقصود

چیست دانی دل افتاده به دست آوردن

۱۰

بار ما شیشه تقوا و سفر دور و دراز

گر سلامت بتوان بار به منزل بردن

۱۱

مکتب دین نه کم از کالج آمریکایی‌ست

یاد کن روح مسیحایی مستر ژردن

۱۲

ای خوشا توبه و آویختن از خوبی ها

و ز بدیهای خود اظهار ندامت کردن

۱۳

صفحه کز لوح ضمیر است و نم از چشمه چشم

می توان هر چه سیاهی به دمی بستردن

۱۴

از دبستان جهان درس محبت آموز

امتحان است بترس از خطر واخوردن

۱۵

شهریارا به نصیحت دل یاران دریاب

دست بشکسته مگر نیست وبال گردن

تصاویر و صوت

پری ساتکنی عندلیب :
فرهاد بشیریان :

نظرات

user_image
مهران
۱۳۸۸/۱۲/۰۶ - ۰۱:۰۹:۴۴
سلامبیت سوم ، مصرع دومصحیح مصرع این است:"که ز پیش ، آفت پیری بود و پژمردن"
پاسخ: تصور می‌کنم باید «پیش» را در این بیت «پــــِــیـــَــش» خواند. در این حالت نیازی به تغییر نیست و همان «کز» درست است.
user_image
الیاس
۱۳۹۱/۰۳/۲۶ - ۰۹:۲۸:۳۶
سلام فک کنم بیت سوم مصرع دوم به جای پیش باید پی اش یعنی به دنبالش، باشد. تشکرلر
user_image
الیاس
۱۳۹۱/۰۳/۲۶ - ۰۹:۳۳:۰۲
و همچنین بیت پنجم مصرع اول بین و، و تن باید فاصله باشه
user_image
Polestar
۱۳۹۹/۱۲/۲۲ - ۰۴:۵۷:۲۶
در مقابل این شاهکار فقط باید سکوت کرد